آلمان میخواهد افغانهایی را که درخواست پناهندگی شان قبول نشده است اخراج کند، در حالی که در گذشته به دلیل ناامنی این کار صورت نمی گرفت. فلوریان وایگند، رئیس بخش پشتو و دری دویچه وله این تصمیم حکومت را بیمعنی میخواند.
به گزارش خبرگزاری انصار به نقل از دویچه وله، شاید شماری از افغانها که در اقامتگاههای پناهجویان به سر میبرند، با نگاه به تیلفون موبایل شان و دیدن صفحات انترنتی، نفس در سینۀ شان حبس گردد. آلمان میخواهد به صورت گسترده آن پناهجویانی را که تقاضای پناهندگی شان رد شده است، اخراج کند. این همان خبر تکان دهندهای است که از طریق انترنت و به زودی از رسانههای اجتماعی پخش گردید. تا کنون وضع چنین بود: حدود ۷۲۰۰ افغان، با وجود آنکه یک مجوز رسمی اقامت را هم دریافت نکرده بودند، اجازه داشتند در آلمان بمانند. حالا رؤیاهای شان به بربادی روبرو اند. آیا همه خطرات راه مهاجرت، ترس در مورد اعضای خانواده که در وطن مانده اند و آن همه آرزو برای رسیدن به امنیت، همه بیهوده بوده اند؟
یقیناً پناهجویانی هم وجود دارند که بدون مواجه بودن با یک خطر واقعی، تلاش میکنند تقاضای پناهندگی شان پذیرفته شود تا وضعیت اقتصادی خود را بهتر سازند. اما بیایید صادقانه بگوییم که چه کسی جداً تردید دارد که در افغانستان جان انسانها واقعاً در خطر است؟ حتمی نیست که کسی در افغانستان فعال سیاسی باشد، که از آن ترس داشته باشد. همین کافیست که یک فرد در یک مؤسسۀ خارجی و یا سازمانهای غیر دولتی که از خارج تمویل میشود، کار کند. همین کافیست که یک دختر یا زن به دانشگاه برود و یا هم از روی تصادف در محلی قربانی یک سوءقصد شود. انتحار کنندهها در همه جا، زمانی که یک قطار نظامی از یک محل رد میشود، بمب خود را انفجار میدهند و در نتیجه حتی سبزی فروش و یا بقال جان میبازد.
برلین و اتحادیۀ اروپا تحت فشار قرار دارند
سیاست آلمان نیز طبعاً این را میداند. اما این مسایل اخلاقی نه بلکه مشکلات واقعی لوژستیکی و اداری است که باعث میشود حق اقامت تشدید شود. آلمان در برابر هجوم فزایندۀ پناهجویان ناتوان میگردد. یافتن یک راه حل سریع، حتی اگر سختگیرانه هم باشد، همواره محبوبیت بیشتر کسب میکند. بر بنیاد همین مسأله ظاهراً منطقی معلوم میشود که نه تنها "کشورهای مبداء امن"، مثل حوزۀ بالقان تعریف گردند، بلکه کشورهای مبداء "ناامن" مثل افغانستان، مد نظر گرفته شوند که در آنها مناطقی با حد اقل امنیت وجود داشته باشد تا پناهجویان را به آنجا واپس بفرستند.
اما این مناطق کدام اند؟ پایگاههای اصلی طالبان دیگر تنها در جنوب و شرق افغانستان محدود نمانده اند. در بقیۀ این کشور نیز تنها ساحات خورد و بزرگی باقی مانده است که در آنها از فعالیت شورشیان خبری نباشد. وقتی سخن از امنیت میرود، بیشتر از کابل پایتخت افغانستان نام برده میشود. اما به یاد بیاوریم که در کابل نیز اسلامگرایان تندرو توانستند حتی به پارلمان حمله کنند و یا هوتل مجلل سرینا را چندین بار هدف سوءقصد قرار بدهند. اینها تنها دو نمونه از حملات بیشمار دیگر اند. هرگاه پارلمان آلمان و هوتل مجلل ادلون در نزدیکی آن در پایتخت این کشور مورد حمله قرار بگیرند، کدام یک از تصمیم گیرندگان، برلین را امن خواهد خواند؟
شهر کندز نیز مدت زیادی نسبتاً امن گفته میشد، اما در همین اواخر طالبان با یک حملۀ برق آسا در این مقر پیشین نیروهای آلمانی، درس دیگری به ما آموختاندند. تنها مزارشریف در شمال افغانستان باقی میماند که تا هنوز بخشی از قطعات آلمانی در آن مستقر اند. اما در دروازههای این شهر نیز طالبان بدون هیچ مانعی رفت و آمد دارند. چندی پیش یک خانم جوان افغان در مسافرت در مسیر مزار شریف با تیلفون همراه خود ویدیوی را ثبت کرده بود که در آن یک طالب هنگام تلاشی بس دیده میشد.
کابل سد راه قرار میگیرد
جای تعجب نیست که این پیشنهاد، که کمتر روی آن غور شده است، در آلمان نیز مخالفتهای فزایندهای را سبب شده است. نه تنها در صفوف اپوزیسیون، بلکه در داخل حکومت فدرال نیز در رابطه با مسألۀ پناهجویان اختلاف شدید وجود دارد. از مقامات رسمی از کابل هیچ نشانۀ کمک در این زمینه نمی رسد. سید حسین عالمی بلخی وزیر امور مهاجرین افغانستان در مصاحبه اش با دویچه وله گفت "اروپاییان باید وضعیت افغانستان را درک کنند و نباید پناهجویان افغان را اخراج کنند".
این ورشکستگی نهایی حکومت افغانستان است. همچنان مقصر دانستن پنهانی غرب است، و این غیرقابل درک نیست، زیرا رؤیاها برای یک دولت کارا در افغانستان به خاطری برآورده نشده اند که کمکها و خدمات بازسازی در عقب الزمات باقی ماندند.
کمکهای انکشافی کاهش داده شدند، زیرا خطر برای کارشناسان خارجی در محل در برخی مناطق غیر قابل پیش بینی شده است. پول و پرسونل بیشتر در زمان درست و مساعد نیاز بود. اما به جای دست یافتن به صلح، غرب حالا مجبور است در کشور های خود اندکی پول بیشتری برای پناهجویان اختصاص بدهد، پناهجویانی که ما بیشتر از یک دهه آنها را با رؤیای دموکراسی، آزادی و امنیت، اغوا کردیم و آنها اکنون در وطن خود زندگی کرده نمی توانند.
لینک مطلب: https://www.ansarpress.com/farsi/4418